شوق پرواز
سرلشكر خلبان عباس بابايي
تولد : 14 آذر 1329 قزوين
تحصيلات : فارغ التحصيل دانشكده خلباني از آمريكا
مسئوليت : فرماندهي معاونت عمليات نيروي هوايي ارتش
شهادت : 15 مرداد 1366 مطابق با عيد قربا ن 1407 هـ . ق - آسمان منطقة عملياتي سردشت
گلزار : قزوين امام زاده حسين (ع)
در مسير زندگي
پزشكي يا پرواز
عباس بابايي در سال 1329 در شهرستان قزوين به دنيا آمد . دورة ابتدايي را در دبستان « دهخدا » و دورة متوسطه را در دبيرستان « نظام وفا » گذراند . سال 1348 ، در رشتة پزشكي پذيرفته شد ؛ ولي تحصيل در دانشكدة خلباني نيروي هوايي را ترجيح داد . پس از گذراندن دورة مقدماتي خلباني ، براي تكميل دوره ، به كشور آمريكا اعزام شد . پس از طي دورة آموزش خلباني هواپيماي شكاري ، به ايران بازگشت و در پايگاه هوايي دزفول مشغول به خدمت شد . با ورود هواپيماهاي پيشرفته (F14) به نیروی هوایی او برای پرواز با آن ، انتخاب شد و به پايگاه هوايي اصفهان انتقال يافت .
مافوق صوت تا ماوراء
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، سرپرستي انجمن اسلامي پايگاه هوايي اصفهان را بعهده گرفت . با شروع جنگ تحميلي ، در مدت كوتاهي توانست با بهره گيري از شور و استعدادش ، نقش ارزنده اي را در عمليات هاي برون مرزي ايفا نمايد . در سال 1360 به درجة سرهنگ دومي ارتقاءيافت و به فرماندهي پايگاه هشتم اصفهان برگزيده شد . در نهم آذرماه 1362 ، ضمن ترفيع به درجه سرهنگ تمامي ، به سِمت معاونت عمليات فرماندهي نيروي هوايي ، منصوب شد و به ستاد فرماندهي در تهران عزيمت كرد . از هشتم ارديبهشت ماه 1366 به درجة سرتيپي مفتخر شد . پانزدهم مرداد ماه همان سال در حاليكه به درخواست هاي پياپي دوستان و نزديكانش جهت شركت در مراسم حج پاسخ رد داده بود ، برابر روز عيد قربان در حين عمليات برون مرزي به شهادت رسيد .
ويژگي بهشتيان
کلیپی زیبا از سخنان آیت الله مجتهدی در مورد چهار ویژگی افرادی که اهل بهشت هستند:صورت گشاده،لسان فصیح،قلب رحیم و دست عطاکننده
نشانههای دانشمند
(امام علی (عليه السلام
یا طالِبَ العِلْمِ إنَّ لِلْعالِمِ ثَلاثَ عَلاماتٍ, العِلْمُ وَالحِلْمُ وَالصَّمْتُ.
ای جویندۀ دانش! برای دانشمند سه نشانه است: دانش و بردباری و سکوت.
O seeker of knowledge, there are three signs for a scholar: knowledge, patience and silence.
غررالحكم و دررالكلم، ص 358
بمناسبت فرارسيدن سالروز رحلت جانگداز حضرت خديجه سلام الله عليها
یامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا! این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من ، سلام برسان…
الف: شناسنامه خدیجه
حضرت خدیجه پانزده سال قبل از عام الفیل وشصت وهشت سال قبل ازهجرت نبوی در شهر مکه دیده به جهان گشود وپس ازشصت وپنج سال زندگی با شرافت وفضیلت سرانجام در تاریخ دهم رمضان سال دهم بعثت و سه سال قبل ازهجرت رسول خدا به مدینه به لقاءالله پیوست .
نام او خدیجه ، و کنیه اش «ام هند» نام پدرش « خویلد ابن اسد » ونام مادرش « فاطمه دخترزائدة بن الاصم» می باشد.1
پدر ومادر خدیجه با چند واسطه به « لویّ بن غالب» می رسد که جدّ اعلای پیامبر خداست و مادرمادر خدیجه «هاله» دختر عبدمناف از اجداد پیامبر اسلام است. بنابراین خدیجه هم از طرف پدر وهم از سوی مادرش با پیامبر اسلام هم نسب می باشد.2
ب: ازدواج خدیجه
خدیجه به وسیله قرابت فامیلی با رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم ) از یک طرف و ملاحظه اخلاق حمیده او در بازرگانی ازطرف دیگر ، وشنیدن اخباررسالت از علمای یهود ونصاری ازسوی سوم ، عاشق دلباخته معنوی پیامبر بود و گاهی در این را ه گریه می کرد ! و در شب هایی خواب به چشم اوفرو نمی رفت . ولذا مشکل خود را با پسر عمویش که عالم برجسته نصارا بود در میان گذاشت، او دعایی نوشت ، وخدیجه آن را زیر بالشش گذاشت و شبانه در عالم خواب پیامبر را دید ، وآینده برایش روشن شد ، و چون چشم برگشود دیگربه خواب نرفت و سرانجام کنیزش نفیسه دختر ــــ وبه قولی خواهرش را به سراغ پیامبر فرستاد و رسماً در خواست ازدواج کرد.3
خدیجه با تلاش پیگیروتمهید مقدمات عاقلانه ، به ویژه با تدبیر پسر عمویش، ورقة بن نوفل ، سرانجام به مقصود خود رسید ، و فرزندان هاشم را که ستارگان حجاز بودند به خانه خود جذب کرد ، آنان در حالی که رسول خدا را با تمام عزت واحترام در میان گرفته بودند ، برای اجرای عقد به حضور خدیجه رسیدند ، و خطبه عقد با یک برنامه جالب اجراشد وپس از مراسم ، یادگار عبدالله در کنار عمویش ابوطالب عازم خانه پیشین گشت ، ولی خدیجه همراه با مهرومحبت ویژه دامن محمد را گرفت و گفت « سیدی !إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک !؛ای مولایم ! بیا به خانه خودت ، خانه من خانه تواست ، و من نیز کنیز تو هستم .»4
خدیجه به این طریق زندگی مشترک خود را با آن حضرت شروع کرد .
ج : القاب خدیجه قبل از اسلام
القاب خدیجه (سلام الله علیها ) قبل از اسلام بسیار بوده است که کتابهای بسیاری در مورد آن سخن رانده اند و از جمله القاب عبارتند از :
1.حضرت خدیجه (سلام الله علیها )قبل از ولادت ، درکتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد به عنوان ـ بانوی مبارکه و همدم مریم در بهشت » یاد شده است ، در آنجا که در توصیف پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله ) خطاب به عیسی چنین آمده :
(نسله من مبارکة ، وهی مونس أمک فی الجنة)5
نسل اوازمبارکه (بانوی پربرکت) است که همدم مادرت مریم در بهشت می باشد »
2.درعصرجاهلیت که وجود زن پاکدامن بسیار کم بود، وبسیاری اززنان به انحراف های عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه به خاطر قداست و پاکی در همه ابعاد ، به عنوان « طاهره» [پاک سرشت وپاک روش]خوانده می شد.
3 . ونیز شخصیت خدیجه در همان عصر آن چنان چشمگیر و مورد احترام خاص وعام بود که اورا با عنوان «سیده نسوان» [سرور زنان ] می خواندند.6
فصل دوم : فضایل خدیجه درقرآن و روایات
الف: ایمان و فداکاری خدیجه
خدیجه زنی با فضیلت ودارای کمالات علمی و معنوی بود ، ودر اثر معاشرت با پسر عمویش که عالمی دانا و دانشمند بود وبه رسالت پیامبر خدا در آینده ایمان داشت. می دانست که رسول خدا به پیامبری خواهد رسید.
خدیجه ازعلمای دیگر یهود ونصارا نیز سخنانی در تأیید نبوت پیامبر شنیده بود، وازهمه مهم تر در سفر بازرگانی آن حضرت به سرزمین شام ازطریق غلامش« میسره» که همراه کاروان بود، اطلاعات زیادی از کرامات و معجزات آن بزرگوار شنیده وبر عشق وایمانش افزوده بود. لذا با ورقة بن نوفل رازدل گشود وخواهان وصلت با پیامبر شد .
همه اینها حاکی ازایمان خدیجه به رسالت پیامبر بود که سالها قبل ازبعثت آن حضرت اتفاق افتاده ، لذا پس از مبعوث شدن به رسالت الهی نخستین شخصی که به وی ایمان آورد خدیجه بود.7
امیر مؤمنان در «خطبه قاصعه»می فرمایند : روزی که رسول خدا به پیامبری رسید،نور اسلام به هیچ خانه ای وارد نشد جز به خانه پیامبر وخدیجه که من سومین نفرآنان بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را استشمام می کردم .8
خدیجه ازنظر ایمان وعقیده به جایی رسیده بودکه خدا وپیامبر و ملائکه اورا دوست داشتند ،وبر ایمان اومباهات می کردند ، واو را افضل زنان پیامبر و جزء برترین زنان عالم و جهان معرفی می نمودند !
خدیجه زنی است که پیامبر خدا در حق او می گوید :ای خدیجه!خداوند متعال هر روز به وجود توچندین بار به ملائکه اش مباهات می کند .9
آری !خدیجه زنی بود که در اثر ایمان و فداکاری به جایی رسید که خداوند به اوسلام رساند . اونه تنها این همه ناملایمات را تحمل کرد،بلکه تمام تلخی های سیاسی واجتماعی آن روز را که قلب نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم ) را مجروح می ساخت ترمیم نمود ، و وی رادر ادامه سیرالهی اش یاری داد، ومایه آرامش شوهر گشت!
ب:خدیجه در قرآن
حضرت خدیجه نخستین ام المؤمنین است که در قرآن مجید به عنوان یکی از زنان پیامبر مورد توجه است، وبه طور شخصی نیز در سوره «ضحی» آیه هشتم به نام واوصاف او اشاره گردیده است.
قبلا خاطر نشان گردید که حضرت خدیجه قبل ازازدواج با پیامبر ثروتمند ترین شخص جزیرة العرب بود، وحدود هشتاد هزار شتر داشت و کاروانهای تجارتی اوشب و روز در طائف ویمن وشام ومصر وسایر بلاد در حرکت بودند، برده های بسیار داشت، که به تجارت اشتغال داشتند.
حضرت خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه اموالش را قبل از اسلام وبعد از آن ، در اختیار پیامبر گذاشت ، تا آن حضرت هرگونه که خواست آن اموال را در راه خدا به مصرف برساند، به گونه ای که پیامبر که فقیربود بی نیاز شد ، وخداوند درمقام بیان نعمتهای خود به پیامبر اکرم از جمله می فرماید:10
«و وجدک عائلا فأغنی ؛ خداوند تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود»11
این که نام وی درآدرس مذکور درقرآن مجید مورد عنایت قرار گرفته ، در تفسیرهای عامه و خاصه ودر روایات اهل بیت آمده است، و تصریح کرده اند که مراد از « بی نیازساختن پیامبر » مال وبخشش خدیجه بود که همه را در طبق اخلاص گذاشته وبرای پیشرفت دین مبین اسلام دراختیار پیامبر قرار داد.12
ج:خدیجه در روایات
در روایت اسلامی از طریق شیعه واهل تسنن نقل شده، اززبان پیامبر وامامان معصوم در شأن ومقام ارجمند ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است .
دراینجا نظرشما را به نمونه هایی ازآن گفتار جلب می کنم .
1. پیامبر (صلی الله علیه و آله )فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت : ای رسول خدا!این خدیجه است ، هرگاه نزد تو آمد، براواز سوی پروردگارش واز طرف من ، سلام برسان:
«وبشرها ببیت فی الجنة من قصب لاصخب ولانصب »
«و او را به خانه ای از یک قطعه (اززبرجد ) در بهشت که در آن رنج ونا آرامی نیست ، مژده بده »13
2.پیامبر اکرم درتفسیر (آیه 27مطففین )«عیناً یشرب بها المقربون ؛ همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می نوشند»
فرمود:
«المقربون السابقون؛رسول الله ، وعلی بن ابیطالب و الائمة، وفاطمه بنت محمد ؛»
«از مردان بسیاری به حد کمال رسیدند ، واز زنان به درجه آخر کمال نرسیدند مگر چهار زن که عبارتند از : آسیه ،مریم ، خدیجه ، فاطمه »14
3.امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود:
«سادات نساء العالمین اربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم ومریم بنت عمران ؛ »
« سرور بانوان دو جهان چهار بانو است که عبارتند از :خدیجه ، فاطمه ، آسیه و مریم »15
پیام این روایات این است که به رازهای عظمت مقام این بانوی ارجمند پی ببریم ، وشایستگی های اورا بشناسیم، واز او درمسیر تکامل به عنوان برترین الگو، پیروی کنیم .
د:خدیجه همسر رسول خدا در دنیا و آخرت
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم ) فرمود:
«اشتاقت الجنة إلی أربع من النساء : مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وهی زوجة النبی ،فی الجنة »
«و خدیجه بنت خویلد زوجة النبی فی الدنیا وآلاخرة وفاطمه بنت محمد »16
بهشت مشتاق چهار زن است : 1ـ مریم دختر عمران 2ـ آسیه دختر مزاحم ـ همسر فرعون ، که همسر پیامبر در بهشت است . 3ـ خدیجه دختر خویلد همسر رسول خدا در دنیا وآخرت 4ـ فاطمه دختر محمد (صل الله علیه واله وسلم)
هـ :خدیجه درآئینه معراج پیامبر
طبق پاره ای ازنقل ها ، معراج پیامبر از خانه خدیجه (علیها سلام )آغاز شد و باز گشت آن نیز در خانه خدیجه روی داد.
روایت شده : امام باقر (علیه السلام ) فرمود: «جبرئیل مرکب براق را شبانه کنار درخانه خدیجه آورد و در آن خانه به محضر رسول خدا رسید ،آن حضرت را از خانه بیرون آورد و بر مرکب براق سوار نموده واز مکه به سوی بیت المقدس سیر داد…»
مطابق پاره ای از شواهد وقراین ، پیامبر هنگام مراجعت ازمعراج نیز در خانه خدیجه فرود آمد .17
برای اینکه به مقام درخشان حضرت خدیجه دررابطه با مسأله معراج پیامبر بیشترپی ببریم نظرشمارا به روایت زیر جلب می کنم .
سلام خدا بر خدیجه : ابوسعید خدری می گوید: رسول خدافرمود: وقتی که در شب معراج ، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد،هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم : «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: « حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرابه خدیجه برسانی »پیامبر (صلی الله علیه وآله) وقتی که به زمین رسید ، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. خدیجه گفت «ان الله هو السلام ، وفیه السلام ، الیه السلام ، وعلی جبرئیل السلام ؛همانا ذات پاک خدا سلام است، واز او است سلام ، وسلام به سوی او باز گردد و برجبرئیل سلام باد.»18
این مطلب بیانگر اوج مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدااست.
و:آوردن کفن از سوی خدابرای خدیجه
در کتاب «الخصائص الفاطمیه» نقل شده : طبق روایت مشهور هنگامی که حضرت خدیجه رحلت کرد، فرشتگان رحمت از جانب خداوند کفن مخصوصی برای خدیجه نزد رسول خدا آوردند واین علاوه بر اینکه مایه برکت برای خدیجه بود،مایه تسلی خاطررسول خدا گردید. وبه این عنوان تقدیر وتجلیل جالبی از طرف خداوند؟ حضرت خدیجه به عمل آمد.
پیامبر اکرم پیکر مطهرحضرت خدیجه را با آن کفن پوشانید.سپس جنازه او را با همراهان به سوی قبرستان معلی بردند تا در کنار مادرش حضرت آمنه به خاک بسپارند . درآنجا قبری برای حضرت خدیجه آماده کردند، رسول خدا درمیان آن قبر رفت و خوابید ، سپس بیرون آمد وآن گوهر پاک را در آنجا به خاک سپرد.19
خدایا!به عظمت مقام خدیجه (علیها السلام ) ما را ازشیوه زندگی سراسر درخشان اوبهره مند فرما ، و از شفاعتش در قیامت مسرور گردان .
پانوشتها:
1- علی اکبر ، بابا زاده ، سیمای زنان در قرآن ، قم ، انتشارات لوح محفوظ،چاپ دوم ،1378،ص23
2- ر.ک ،شیخ عباس ،قمی ،سفینه البحار ، ج1،ص379
3 - رک:محمد تقی ، مجلسی: بحار الانوار ، بیروت ، مؤسسه الوفاء ،1404هجری قمری ، ج16، ص23
4 - رک:عباس ، قمی : سفینة البحار ،ج1،ص379
5 - رک : محمدتقی ،مجلسی: همان، ص352،ج21(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
6- رک:ذبیح الله ،محلاّتی: ریاحین الشریعه ، تهران،دارالکتب الاسالمیة ، ج2،ص207،بی نا
7 - علی اکبر ، بابا زاده : سیمای زنان درقرآ« ، ص27
8 - رک:نهج البلاغه فیض الاسلام ، ص811
9- رک :علی اکبر ،بابا زاده ، تحلیل سیده فاطمه زهرا ، قم ، انتشارات دانش وادب ، چاپ ششم، 1382،ص37
10 - رک:محمد، محمدی اشتهاردی ،ص171،همان
11 - سوره ضحی (93)، آیه 8
12 - علی اکبر، بابا زاده : سیمای زنان در قرآن ، ص23
13 - رک: محمدتقی ، مجلسی :همان ، ج16،ص8.(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
14- محمد، محمدی اشتهاردی : ص189
15 - رک:عبدالحمید ، معتزلی: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدمعتزلی ، قم بی نا ، 1404،هجری قمری،ج10،ص266
16 - رک: محمدتقی ، مجلسی:همان، ج43،ص53،54،(استفاده از CDجامع الاحادیث)
17 - رک:محمدتقی مجلسی،همان،ج43،ص216،(استفاده ازCDجامع الاحادیث)
18 - رک: محمدتقی مجلسی ، همان ج16،ص7،(استفاده ازCDجامع الاحایث)
19- محمد، محمدی اشتهاردی ، 264
کمال ایمان
امام رضا (علیه السّلام):
لا یسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الإیمانِ حَتَّى تَكُونَ فیهِ خِصالٌ ثَلاثٌ: التَّفَقُّهُ فِي الدِّینِ وحُسْنُ التَّقْدیرِ فِي المَعیشَةِ، والصَّبرُ عَلَی الرَّزایا.
هیچ بندهاى حقیقت ایمان را به کمال نمیرساند مگر این كه در او سه خصلت باشد: دینشناسى، برنامهریزی درست در زندگى، و شكیبایى در مصیبتها.
A servant would not perfect the reality of faith at all except that he has three qualities: reflecting about religion, well planning in life, being patient with calamities.
بحار الأنوار، ج 78، ص 339، ح 1
در فضيلت مبارك رمضان
شيخ صدوق به سند معتبره روايت كرده از حضرت امام رضا (عليه السلام) از پدران بزرگوار خود از حضرت اميرالمؤ منين (عليه و على اولاده السلام) كه فرمود : خطبه اى خواند براى ما روزى حضرت رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله) پس فرمود : اَيُّها النّاس بدرستى كه رو كرده است به سوى شما ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش. ماهى است كه نزد خدا بهترين ماه ها است و روزهايش بهترين روزها است و شب هايش بهترين شب ها است و ساعت هايش بهترين ساعتها است و آن ماهي است كه خوانده اند شما را در آن بسوى ضيافت خدا و گرديده ايد در آن از اهل كرامت خدا . نَفَسهاى شما در آن ثواب تسبيح دارد و خواب شما ثواب عبادت دارد و عملهاى شما در آن مقبول است و دعاهاى شما در آن مستجاب است . پس سؤ ال كنيد از پروردگار خود به نيّت هاى درست و دل هاى پاكيزه از گناهان و صفات ذميمه كه توفيق دهد شما را براى روزه داشتن آن و تلاوت كردن قرآن در آن .
به درستى كه شقى و بد عاقبت كسى است كه محروم گردد از آمرزش خدا در اين ماه عظيم و ياد كنيد به گرسنگى و تشنگى شما در اين ماه تشنگى و گرسنگى روز قيامت را و تَصدّق كنيد بر فقيران و مسكينان خود و تعظيم نمائيد پيران خود را و رحم كنيد كودكان خود را و نوازش نمائيد خويشان خود را و نگاه داريد زبان هاى خود را از آنچه نبايد گفت و بپوشيد ديدهاى خود را از آنچه حلال نيست شما را در نظر كردن به سوى آن و بازداريد گوش هاى خود را از آنچه حلال نيست شما را شنيدن آن و مهربانى كنيد با يتيمان مردم تا مهربانى كنند بعد از شما با يتيمان شما و بازگشت كنيد به سوى خدا از گناهان خود و بلند كنيد دست هاى خود را به دعا در اوقات نمازهاى خود ، زيرا كه وقت نمازها بهترين ساعت ها است که نظر مى كند حق تعالى در اين اوقات به رحمت به سوى بندگان خود و جواب مى گويد ايشان را هرگاه او را مناجات كند و لبّيك مى گويد ايشان را هرگاه او را ندا كنند و مستجاب مى گرداند هرگاه او را بخوانند اى گروه مردمان . به درستى كه جان هاى شما در گروِ كرده هاى شما است ، پس از گرو به در آوريد به طلب آمرزش از خدا و پشت هاى شما گرانبار است از گناهان شما ، پس سبك گردانيد آنها را به طول دادن سجده ها و بدانيد كه حق تعالى سوگند ياد كرده است به عزّت و جلال خود كه عذاب نكند نمازگذارندگان و سجده كنندگان در اين ماه را و نترساند ايشان را به آتش جهنم در روز قيامت .
ايُّها النّاس هر كه از شما افطار دهد روزه دار مؤمنى را در اين ماه از براى او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد كردن و آمرزش گناهان گذشته . پس بعضى از اصحاب گفتند : يا رسول الله همه ما قدرت بر آن نداريم . حضرت فرمود : بپرهيزيد از آتش جهنم به افطار فرمودن روزه داران اگرچه به نصف دانه خرما باشد و اگر چه به يك شربت آبى باشد ؛ به درستى كه خدا اين ثواب را مى دهد كسى را كه چنين كند اگر قادر بر زياده از اين نباشد .
اَيُّها النّاسُ هر كه خُلْق خود را در اين ماه نيكو گرداند بر صراط آسان بگذرد در روزى كه قدم ها بر آن لغزد و هر كه سبك گرداند در اين ماه خدمت غلام و كنيز خود را ، خدا در قيامت حساب او را آسان گرداند و هر كه در اين ماه شرّ خود را از مردم باز دارد ، حق تعالى غضب خود را در قيامت از او باز دارد و هر كه در اين ماه يتيم بى پدرى را ، گرامى دارد خدا او را در قيامت گرامى دارد و هر كه در اين ماه صله و احسان كند با خويشان خود خدا وَصل كند او را به رحمت خود در قيامت و هر كه در اين ماه قطع احسان از خويشان خود بكند ، خدا در قيامت قطع رحمت از او كند و هر كه نماز سنّتى در اين ماه بكند خدا براى او برات بيزارى از آتش جهنم بنويسد و هر كه در اين ماه نماز واجبى را ادا كند خدا عطا كند به او ثواب هفتاد نماز واجب كه در ماه هاى ديگر كرده شود و هر كه در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد خدا سنگين گرداند ترازوى عمل او را در روزى كه ترازوهاى اعمال سبك باشد و كسى كه يك آيه از قرآن در اين ماه بخواند ثواب كسى دارد كه در ماه هاى ديگر ختم قرآن كرده باشد .
اَيُّها النّاسُ بدرستى كه درهاى بهشت در اين ماه گشاده است پس سؤ ال كنيد از پروردگار كه آن را به روى شما نبندد ؛ و درهاى جهنّم در اين ماه بسته است . پس سؤ ال كنيد از پروردگار تبارك و تعالى به تلاوت كردن قرآن مجيد در شب ها و روزهاى اين ماه و به ايستادن به نماز و جِدّ و جَهد كردن در عبادت و بجا آوردن نمازها در اوقات فضيلت و كثرت استغفار و دعا .
فَعَنِ الصّادِقِ عليه السلام : اَنَّهُ مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فى شَهْرِ
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود
رَمَضانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ اِلى قابِلٍ اِلاّ اَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ
تا سال آينده آمرزيده نشود مگر آنكه در عرفات حاضر شود
و نگاه دارد خود را از چيزهايى که خدا حرام كرده است و از افطار كردن بر چيزهاى حرام و رفتار كن به نحوى كه مولاى ما حضرت صادق (عليه السلام) وصيّت نموده و فرموده هرگاه روزه دارى ، مى بايد كه روزه داری گوش و چشم و مو و پوست و جميع اعضاى تو ، يعنى از محرّمات بلكه از مكروهات و فرمود بايد كه روزِ روزه داری تو مانند روزِ افطار تو نباشد و نيز فرموده كه روزه نه همين ترک از خوردن و آشاميدن است ؛ بلكه بايد در روز روزه نگاه داريد زبان خود را از دروغ و بپوشانيد ديده هاى خود را از حرام و با يكديگر نزاع مكنيد و حَسَد مبريد و غيبت مكنيد و مجادله مكنيد و سوگند دروغ مخوريد بلكه سوگند راست نيز و دشنام مدهيد و فحش مگوئيد و ستم مكنيد و بى خردى مكنيد و دلتنگ مشويد و غافل مشويد از ياد خدا و از نماز و خاموش باشيد از آنچه نبايد گفت و صبر كنيد و راستگو باشيد و دورى كنيد از اهل شرّ و اجتناب كنيد از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت كردن با مردم و گمان بد بردن و غيبت كردن و سخن چينى كردن و خود را مُشْرِف به آخرت دانيد و منتظر فَرَج و ظُهور قائم آل محمّد (عليه السلام) باشيد و آرزومند ثوابهاى آخرت باشيد و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت برداريد .
بر شما باد به آرام دل و آرام تن و خضوع و خشوع و شكستگى و مذلّت مانند بنده اى كه از آقاى خود ترسد و ترسان باشيد از عذاب خدا و اميدوار باشيد رحمت او را و بايد پاك باشد اى روزه دار دل تو از عيبها و باطن تو از حيله ها و مكرها و پاكيزه باشد بدن تو از كثافتها و بيزارى بجوى به سوى خدا از آنچه غير اوست و در روزه ولايت خود را خالص گردانى از براى او و خاموش باشى از آنچه حق تعالى نهى كرده است تو را از آن در آشكارا و پنهان و بترسى از خداوند قهار آنچه سزاوار ترسيدن او است در پنهان و آشكار و ببخشى روح و بدن خود را به خداى عزّوجلّ در ايّام روزه خود و فارغ گردانى دل خود را از براى محبّت او و ياد او و بدن خود را به كارفرمائى در آنچه خدا تو را امر كرده است به آن و خوانده است به سوى آن اگر همه اينها را به عمل آورى آنچه سزاوار روزه داشتن است به عمل آورده اى و فرموده خدا را اطاعت كرده اى و آنچه كم كنى از آنها كه بيان كردم از براى تو به قدر آن از روزه تو كم مى شود از فضل آن و ثواب آن .
به درستى كه پدرم گفت : رسول خدا (صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله) شنيد كه زنى در روز روزه اى جاريه خود را دشنام داد . حضرت طعامى طلبيد . آن زن را گفت بخور زن . زن گفت من روزه ام . فرمود : چگونه روزه اى كه جاريه خود را دشنام دادى . روزه فقط همین نخوردن و نیاشاميدن تنها نيست . به درستى كه حق تعالى روزه را حجابى گردانيده است از ساير امور قبيحه . از كردار بد و گفتار بد . چه بسيار كمند روزه داران و چه بسيارند گرسنگى كشندگان و حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام) فرمود كه چه بسيار روزه دارى كه بهره اى نيست او را از روزه به غير از تشنگى و گرسنگى و چه بسيار عبادت كننده اى كه نيست او را بهره اى از عبادت به غير تَعَب . اى خوشا خواب زيركان كه بهتر از بيدارى و عبادت احمقان است و خوشا افطار كردن زيركان كه بهتر از روزه داشتن بى خردان است .
و روايت شده از جابربن يزيد از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) كه حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله) به جابر بن عبدالله فرمود : اى جابر اين ماه رمضان است ، هر كه روزه بدارد روز آن را و بايستد به عبادت پاره اى از شبش را و باز دارد از حرام شكم و فَرْج خود را و نگاه دارد زبان خود را ، بيرون رود از گناهان خود مثل بيرون رفتن او از ماه . جابر گفت يا رسول اللّه چه نيكو است اين حديث كه فرمودى ، فرمود : اى جابر چقدر سخت است اين شرطهايى كه نمودم و بالجمله اعمال اين ماه شريف در دو مطلب و يك خاتمه ذكر مى شود.
در اعمال مشتركه ماه رمضان
اعمال مشتركه اين ماه چهار قسم است :
قسم اوّل : اعمالى است كه در هر شب و روز اين ماه بجا آورده مى شود.
دعا بعد از هر فريضه
سيّد بن طاوس روايت كرده از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى كاظم (عَليهِما السَّلام) كه فرمودند مى گوئى در ماه رَمَضان از اوّل تا به آخر آن بعد از هر فريضه :
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى
خدايا روزيم گردان حج خانه كعبه را در
عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ ما اَبْقَيْتَنى فى يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ وَ سَعَةِ
اين سال و در هر سال تا زنده هستم در آسايش و تندرستى از جانب تو و وسعت
رِزْقٍ وَ لا تُخْلِنى مِنْ تِلْكَ الْمواقِفِ الْكَريمَةِ وَالْمَشاهِدِ الشَّريفَةِ
روزى و دورم مكن از اين اماكن گرامى و مشاهد شريفه
وَ زِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ فى جَميعِ حَوائِجِ الدُّنْيا
و زيارت قبر پيامبرت كه درود تو بر او و آلش باد در همه حاجتهاى دنيا
وَالا خِرَةِ فَكُنْ لى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ فيما تَقْضى وَ تُقَدِّرُ مِنَ الاَمْرِ
و آخرتم پشتيبان من باش خدايا از تو خواهم در آنچه بنا هست درباره اش حكم فرمائى و مقدر كنى در آن فرمان
الْمَحْتُومِ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاَّءِ الَّذى لا يُرَدُّ وَ لا يُبَدَّلُ اَنْ
حتمى و مسلم در شب قدر از آن تقديرى كه برگشت ندارد و تغيير نپذيرد كه
تَكْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ
مرا از حاجيان خانه محترم كعبه ات ثبت فرمايى آن حاجيانى كه حجشان درست و سعيشان مورد تقدير و سپاس است
الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ فيما تَقْضى
و گناهانشان آمرزيده و كارهاى بدشان بخشيده شده است و قرار ده در همان قضا
وَ تُقَدِّرُ اَنْ تُطيلَ عُمْرى وَ تُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقى وَ تُؤدِّى عَنّى اَمانَتى
و تقديراتت كه عمر مرا طولانى گردانى و روزيم را فراخ كنى و امانت و قرضم را
وَ دَيْنى آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
ادا فرمائى ، اجابت فرما اى پروردگار جهانيان
دعا عقب نمازهاى فريضه
و مى خوانى عقب نمازهاى فريضه :
يا عَلِىُّ يا عَظيمُ يا غَفُورُ يا رَحيمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ الَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ
اى والا اى بزرگ اى آمرزنده اى مهربان تويى پروردگار بزرگى كه نيست مانند او چيزى
وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ
و او شنوا و بينا است و اين ماهى است كه آنرا بزرگ و گرامى داشته و او را شرافت و برترى داده اى
عَلَى الشُّهُورِ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ وَ هُوَ شَهْرُ
بر ماههاى ديگر و اين ماهى است كه روزه آن را بر من واجب كرده و اين ماه
رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى
رمضان است همان ماهى كه قرآن را در آن فرو فرستادى آن قرآنى كه راهنماى مردم و نشانه هاى روشنى از هدايت
وَالْفُرْقانِ وَ جَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ فَيا
و جدا ساختن (ميان حق و باطل ) است و قراردادى در اين ماه شب قدر را و آن را بهتر از هزار ماه كردى پس اى
ذَالْمَنِّ وَ لا يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ فيمَنْ تَمُنُّ
منت دارى كه كسى بر تو منت ندارد منت نه بر من به آزاد ساختنم از آتش در ميان آنانكه
عَلَيْهِ وَ اَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
بر آنها منت نهى و داخل بهشتم گردان برحمتت اى مهربانترين مهربانان
دعا بعد از هر نماز واجب
شيخ كفعمى درمصباح و بلد الامين و شيخ شهيد در مجموعه خود از حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله) نقل كرده اند كه آن حضرت فرمود هركه اين دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بيامرزد گناهان او را تا روز قيامت و دعا اين است :
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
خدايا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور
اَللّهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقيرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جايِعٍ اَللّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيانٍ
خدايا دارا كن هر ندارى را خدايا سير كن هر گرسنه اى را خدايا بپوشان هر برهنه را
اَللّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدينٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ
خدايا ادا كن قرض هر قرضدارى را خدايا بگشا اندوه هر غمزده را خدايا به وطن بازگردان هر
كُلَّ غَريبٍ اَللّهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسيرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ
دور از وطنى را خدايا آزاد كن هر اسيرى را خدايا اصلاح كن هر فسادى را از كار
الْمُسْلِمينَ اَللّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَريضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ اَللّهُمَّ
مسلمين خدايا درمان كن هر بيمارى را خدايا ببند رخنه فقر ما را به وسيله دارائى خود خدايا
غَيِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّيْنَ وَاَغْنِنا مِنَ
بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل كن خدايا ادا كن از ما قرض و بدهيمان را و بى نيازمان كن از
الْفَقْرِ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىءٍ قَديرٌ
ندارى كه راستى تو بر هر چيز توانائى
دعاى حجّ
و شيخ كلينى در كافى روايت كرده از ابوبصير كه حضرت صادق (عليه السلام) در ماه رمضان اين دعا رامى خواند :
اَللّهُمَّ اِنّى بِكَ وَ مِنْكَ اَطْلُبُ
خدايا من بوسيله تو و از شخص تو مى جويم
حاجَتى وَ مَنْ طَلَبَ حاجَةً اِلىَ النّاسِ فَاِنّى لا اَطْلُبُ حاجَتى اِلاّ
حاجتم را و هر كه حاجت خويش از مردم مى جويد ولى من نجويم حاجتم را جز
مِنْكَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَ اَسْئَلُكَ بِفَضْلِكَ وَ رِضْوانِكَ اَنْ تُصَلِّىَ
از تو تنها كه شريكى ندارى و از تو خواهم به حق فضل و خوشنوديت كه درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ اَنْ تَجْعَلَ لى فى عامى هذا اِلى بَيْتِكَ
بر محمد و خاندان او و اينكه در اين سال براى رسيدن من به خانه
الْحَرامِ سَبيلاً حِجَّةً مَبْرُورَةً مُتَقبَّلَةً زاكِيَةً خالِصَةً لَكَ تَقَرُّ بِها عَيْنى
محترمت كعبه راهى قرار دهى كه حجى صحيح و پذيرفته و پاكيزه و خالص براى تو انجام دهم آن چنانكه ديده ام
وَ تَرْفَعُ بِها دَرَجَتى وَ تَرْزُقَنى اَنْ اَغُضَّ بَصَرى وَ اَنْ اَحْفَظَ فَرْجى
بدان روشن شود و درجه ام بدان بالا رود و روزيم كن كه ديده ام را بپوشانم و عورتم را (از گناه ) نگهدارم
وَ اَنْ اَكُفَّ بِها عَنْ جَميعِ مَحارِمِكَ حَتّى لايَكُونَ شَىءٌ آثَرَ عِنْدى
و خود را از همه كارهاى حرام تو باز دارم تا بدان حد كه هيچ چيزى در پيش من محبوبتر
مِنْ طاعَتِكَ وَ خَشْيَتِكَ وَالْعَمَلِ بِما اَحْبَبْتَ وَالتَّرْكِ لِما كَرِهْتَ
از اطاعت و ترس از تو و انجام آنچه دوست دارى و نكردن آنچه را ناخوش دارى
وَ نَهَيْتَ عَنْهُ وَاجْعَلْ ذلِكَ فى يُسْرٍ وَ يَسارٍ وَ عافِيَةٍ وَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ
و آنرا قدغن كرده اى نباشد و قرار ده همه اينها را در گشايش و آسودگى و تندرستى با هر چه نعمت كه
عَلَىَّ وَ اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ وَفاتى قَتْلاً فى سَبيلِكَ تَحْتَ رايَةِ نَبِيِّكَ
به من داده اى و از تو خواهم كه مرگ مرا كشته شدن در راهت قرار دهى كه در زير پرچم پيغمبرت
مَعَ اَوْلِياَّئِكَ وَ اَسْئَلُكَ اَنْ تَقْتُلَ بى اَعْداَّئَكَ وَ اَعْداَّءَ رَسُولِكَ وَ اَسْئَلُكَ
با دوستانت كشته شوم و از تو خواهم كه دشمنان خود و دشمنان پيامبرت را بدست من بكشى و از تو خواهم
اَنْ تُكْرِمَنى بِهَوانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ لا تُهِنّى بِكَرامَةِ اَحَدٍ مِنْ
كه مرا گرامى دارى بخوار كردن هر يك از خلق خود كه خواهى ولى خوارم نكنى به گرامى داشتن هيچيك از
اَوْلِياَّئِكَ اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً حَسْبِىَ اللّهُ ما شاَّءَ اللّهُ
دوستانت خدايا قرار ده براى من با پيامبرت راهى خدا مرا بس است و آنچه خواهد شود
مؤلف گويد: كه اين دعاء موسوم به دعاى حجّ است سيّد در اقبال از حضرت صادق (عليه السلام) روايت كرده خواندن آن را در شبهاى ماه رمضان بعد از مغرب و كفعمى در بلدالا مين گفته كه مستحب است خواندن آن در هر روز از ماه رمضان و در شب اوّل نيز و شيخ مفيد در مقنعه براى خصوص شب اوّل نقل كرده بعد از نماز مغرب .
و بدانكه بهترين اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارك رمضان خواندن قرآن است و بسيار بايد خواند چه آنكه قرآن در اين ماه نازل شده است و وارد شده كه هر چيزى را بهاريست و بهار قرآن ماه رمضان است و در ماه هاى ديگر هر ماهى يك ختم سنت است و اقلّش شش روز است و در ماه رمضان در هر سه روز يك ختم سنّت است و اگر روزى يك ختم تواند بكند خوب است .
علامه مجلسى (رَحَمهُ اللّهُ ) فرموده كه در حديث است كه بعضى از ائمّه (عَليهمُ السلام) در اين ماه چهل ختم قرآن و زياده مى كردند و اگر ثواب هر ختم قرآنى را به روح مقدّس يكى از چهارده معصوم (عَليهمُ السلام) هديّه كند ثوابش مضاعف گردد و از روايتى ظاهر مى شود كه اجر چنين كسى آن است كه با ايشان باشد در روز قيامت و دراين ماه دعا و صلوات و استغفار بسيار بايد نمود و لااِلهَ اِلا اللّهُ بسيار بايد گفت و روايت شده كه جناب امام زين العابدين (عليه السلام) چون ماه رمضان داخل مى شد تكلّم نمى كرد مگر به دعاء و تسبيح و استغفار و تكبير و بايد اهتمام بسيار نمود به عبادت و نافله هاى شب و روز .
آداب افطار و ساير اعمال در شبهاى ماه رمضان
قسم دوّم : اعمالى است كه در شب هاى ماه رمضان بايد بجا آورد و آن چند امر است :
اوّل افطار است و مستحب است كه بعد از نماز شام افطار كند مگر آنكه ضعف بر او غلبه كرده باشد يا جمعى منتظر او باشند.
دوّم آنكه افطار كند با چيز پاكيزه از حرام و شُبهات و بهتر آن است كه به خرماى حلال افطار كند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب گرم به هر كدام كه افطار كند نيز خوب است.
سوّم آنكه در وقت افطار دعاهاى وارده آن را بخواند از جمله آنكه بگويد:
اَللّهُمَّ لَكَ صُمْتُ وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ
خدايا براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار كنم و بر تو توكل كنم
تا خدا عطا كند به او ثواب هر كسى را كه در اين روز روزه داشته و اگر دعاى اَللّهُمَّ رَبَّ النّورِ الْعَظيمِ را كه سيّد و كفعمى روايت كرده اند بخواند فضيلت بسيار يابد و روايت شده كه حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام) هرگاه مى خواست افطار كند مى گفت :
بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَكَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِكَ
خدايا براى تو روزه گرفتيم و با روزى تو
اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّكَ اَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ
افطار كنيم پس از ما بپذير كه براستى تو شنوا و دانايى
چهارم در لقمه اوّل بگويد بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرّحَيمِ يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ اِغْفِرْ لى تا خدا او را بيامرزد و در خبر است كه در آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان خدا هزار هزار كس را از آتش جهنّم آزاد مى كند پس از حق تعالى بخواه كه تو را يكى از آنها قرار دهد .
پنجم در وقت افطار سوره قدر بخواند .
ششم در وقت افطار تصدّق كند و افطار دهد روزه داران را اگر چه به چند دانه خرما يا شربتى آب باشد و از حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله) مرويست كه كسى كه افطار دهد روزه دارى را از براى او خواهد بود مثل اجرِ آن روزه دار بدون آنكه از اجر او چيزى كم شود و هم از براى او خواهد بود مثل آن عمل نيكويى كه بجا آورد آن افطار كننده به قوه آن طعام و آية الله علامه حلّى در رساله سَعدِيَّه از حضرت صادق (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود هر مؤمنى كه اطعام كند مؤمنى را لقمه اى در ماه رمضان بنويسد حق تعالى براى او اجر كسى كه سى بنده مؤمن آزاد كرده باشد و از براى او باشد نزد حق تعالى يك دعاى مستجاب .
هفتم در هر شب خواندن هزار مرتبه اِنّا اَنزَلْناهُ وارد است
هشتم در هر شب صد مرتبه حمَّ دُخان را بخواند اگر ميسّر شود
نهم سيّد روايت كرده كه هر كه اين دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزيده شود گناهان چهل سال او :
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على
خدايا اى پروردگار ماه رمضان كه در آن قرآن را فرستادى و بر
عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ
بندگان روزه را در اين ماه واجب كردى درود فرست بر محمد و آل محمد و روزيم گردان حج خانه
الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ
محترم خود كعبه را در اين سال و در هر سال و بيامرز برايم اين گناهان بزرگ را
فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ
كه براستى نيامرزد آنها را جز تو اى بخشاينده و اى بسيار دانا
دهم در هر شب بخواند بعد از مغربدعاى حجّ را كه در قسم اوّل گذشت
دعاى افتتاح
يازدهم بخواند در هر شب از ماه رمضان :
اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِكَ وَ اَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِكَ وَ اَيْقَنْتُ اَنَّكَ اَنْتَ
خدايا من ستايش را به وسيله حمد تو مى گشايم و تويى كه به نعمت بخشى خود بندگان را به درستى وادارى و يقين دارم كه براستى تو
اَرْحَمُ الرّاحِمينَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَ اَشَدُّ الْمُعاقِبينَ فى
مهربانترين مهربانانى اما در جاى گذشت و مهربانى ولى سخت ترين كيفركننده اى در
مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ وَ اَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرينَ فى مَوْضِعِ الْكِبْريآءِ
جاى شكنجه و انتقام و بزرگترين جبارانى در جاى بزرگى و
وَالْعَظَمَةِ اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِكَ وَ مَسْئَلَتِكَ فَاسْمَعْ يا سَميعُ
عظمت خدايا تو به من اجازه دادى در اين كه بخوانمت و از تو درخواست كنم پس اى خداى شنوا
مِدْحَتى وَ اَجِبْ يا رَحيمُ دَعْوَتى وَ اَقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتى فَكَمْ يا
مدح و ثنايم را بشنو و پاسخ ده اى مهربان خواسته ام را و ناديده گير اى آمرزنده لغزشم را اى
اِلهى مِنْ كُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها وَ هُمُومٍ قَدْ كَشَفْتَها وَ عَثْرَةٍ قَدْ اَقَلْتَها
معبود من چه بسيار گرفتارى كه برطرف كردى و چه بسيار اندوه كه زدودى و لغزشها كه چشم پوشيدى
وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها وَ حَلْقَةِ بَلاَّءٍ قَدْ فَكَكْتَها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ
و مهر و رحمت كه گستردى و زنجير بلا كه از هم باز كردى ستايش خاص خدايى است كه نگيرد
صاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ
همسرى و نه فرزندى و نيست برايش شريكى در فرمانروايى و نيست برايش ياورى
مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَميعِ مَحامِدِهِ كُلِّهَا عَلى جَميعِ
از خوارى و به كمال بزرگى او را ياد كن ستايش خداى را به همه ستودگيهايش يكسر بر همه
نِعَمِهِ كُلِّها اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا مُضآدَّ لَهُ فى مُلْكِهِ وَ لا مُنازِعَ لَهُ فى
نعمتهايش يكسر ستايش براى خدايى است كه ضد و دشمنى در پادشاهى او و ستيزه جويى در
اَمْرِهِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لا شَريكَ لَهُ فى خَلْقِهِ وَ لا شَبيهَ لَهُ فى عَظَمَتِهِ
فرمانش نيست ستايش خدايى را است كه شريكى در خلقتش ندارد و شبيهى در عظمت او نيست
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْفاشى فِى الْخَلْقِ اَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظّاهِرِ بِالْكَرَمِ مَجْدُهُ
ستايش خاص خدايى است كه هويدا است در ميان خلق كارش و ستايشش و آشكار است به بزرگوارى شوكتش
الْباسِطِ بِالْجُودِ يَدَهُ الَّذى لا تَنْقُصُ خَزآئِنُهُ وَ لا تَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطآءِ
و گشاده است دستش آنكه نقصان نپذيرد خزينه هايش و نيفزايدش بسيارى عطا
اِلاّ جُوداً وَ كَرَماً اِنَّهُ هُوَ الْعَزيزُ الْوَهّابُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ قَليلاً مِنْ
مگر جود و بزرگوارى براستى كه او عزيز و بسيار بخشنده است خدايا از تو خواهم اندكى از
كَثيرٍ مَعَ حاجَةٍ بى اِلَيْهِ عَظيمَةٍ وَ غِناكَ عَنْهُ قَديمٌ وَ هُوَ عِنْدى كَثيرٌ
بسيار با اينكه نيازمنديم بدان بزرگ است و بى نيازى تو از آن قديم و ازلى است و آن درخواست پيش من بسيار
وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسيرٌ اَللّهُمَّ اِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبى وَ تَجاوُزَكَ عَنْ
ولى در نزد تو اندك و آسان است خدايا براستى گذشت تو از گناهم و چشم پوشيت از
خَطيَّئَتى وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمى وَ سَِتْرَكَ عَلى قَبيحِ عَمَلى وَ حِلْمَكَ
خطايم و ناديده گيريت از ستمم و پرده پوشيت بر كار زشتم و بردباريت
عَنْ كَثيرِ جُرْمى عِنْدَ ما كانَ مِنْ خَطایى وَ عَمْدى اَطْمَعَنى فى اَنْ
در برابر جنايت و جرم بسيارم كه به خطا يا از روى تعمد كردم مرا به طمع انداخت تا از تو
اَسْئَلَكَ ما لا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ الَّذى رَزَقْتَنى مِنْ رَحْمَتِكَ وَ اَرَيْتَنى
درخواست كنم چيزى را كه مستحق آن نيستم ، درخواست كنم آنچه را كه از رحمتت روزى من كردى
قسمتي از دعاي ندبه
قسمتي از دعاي ندبه …. لَيْتَ شِعْرى أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوى، بَلْ أَىُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرى، أَبِرَضْوى أَوْ غَيْرِها أَمْ ذى طُوى؛ عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى، وَلا أَسْمَعُ لَكَ حَسيساً وَلا نَجْوى، عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ تُحيطَ بِكَ دُونَىِ الْبَلْوى، وَلا يَنالُكَ مِنّى ضَجيجٌ وَلا شَكْوى بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنّا، بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا … كاش مى دانستم كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد يافت؟ آيا به كدام سرزمين اقامت دارى؟ آيا به زمين رضوان يا غير آن؛ يا به ديار ذوطوى متمكن گرديدهاى؟بسيار سخت است بر من كه خلق را همه ببينم و ترا نبينم و هيچ از تو صدايى حتى آهسته هم بگوش من نرسد.بسيار سخت است بر من بواسطه فراق تو؛ و اينکه تو به تنهايي گرفتار باشي و نالة من نيز به حضرتت نرسد و شكوه به تو نتوانم. به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى. به جانم قسم تو آن شخص جدا از مايى، كه ابداً جدا نيستى …
تاثير جلسات موعظه
طبق معمول هر هفته خانم نسبتاً مسنّ محلّه داشت از جلسه موعظه بر میگشت در همین حین نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت: «مامان بزرگ، تو مراسم امروز براتون چه موعظه ای کردند؟» مادر بزرگ مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: «عزیز، اصلاً یه کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم » نوه پوزخندی زد و بهش گفت: “تو که چیزی یادت نمیاد، واسه چی هر هفته به جلسه موعظه میری ؟ ” مادر بزرگ لبخندی زد و خم شد، سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه اش و گفت: “جون دلم اگه ممکنه، ببری اینو از حوض، آب پر کنی و برام بیاری ” نوه با تعجّب پرسید: ” تو این سبد؟ غیر ممکنه، با این همه شکاف و درز داخل سبد! ” و مادر بزرگ اصرار کرد: ” لطفاً عزیزم ” نوه غرولند کنان، سبد رو برداشت و رفت، اما چند لحظه بعد، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت: ” من میدونستم که امکان پذیر نیست، ببین حتی یه قطره آب هم تو سبد نمونده! ” مادربزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد و گفت :” آره راست میگی اصلاً آبی توش نیست، اما بنظر میرسه سبد تمیزتر شده، یه نگاه بنداز ”
شش توصیه رهبر انقلاب به بانوان مسلمان
برگرفته از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار شركتكنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی.
هویت زن مسلمان را به او برگردانید
اگر شما بانوى نخبهى اسلامى تلاش كنيد كه هويت اسلامی را به زن مسلمان برگردانيد، بزرگترين خدمت را به امت اسلامى و به بيدارى اسلامى و به عزت و كرامت اسلامى كرديد.
نقش زن از دیدگاه اسلام را برجسته كنید
امروز يكى از مهمترين مسئوليتهاتان اين است كه نقش زن را از ديدگاه اسلام برجسته و روشن كنيد. تربيت انسانى زن بزرگترين خدمت به جوامع انسانى و اسلامى است؛ اين حركت بايد راه بيفتد و راه افتاده است و شما در اين حركت، بدون ترديد پيروز خواهيد شد.
حضورتان را در صفوف مقدم انقلاب تقویت كنید
اگر زنها در صفوف مقدم حضور خودشان را تقويت كنند و ادامه بدهند، پيروزىها يكى پس از ديگرى نصيب آنها خواهد شد. در اين هيچ ترديدى نيست.
متوجه توطئه آمریكا و صهیونیسم باشید
توجه كنيد كه غرب و در رأس آنها آمريكا و صهيونيسم با همهى وجود به ميدان آمدهاند و بيشتر به ميدان خواهند آمد تا بتوانند اين حركت را مهار كنند و بر اين امواج سوار بشوند؛ ملتها بايد بيدار باشند.
حضور همراه با ایمان و انگیزه خود را حفظ كنید
جوانان و مردان و زنان و نخبگان دنياى اسلام و بخصوص كشورهائى كه انقلاب كردند بايد بدانند كه اگر در صحنه بايستند و مقاومت كنند، پيروزى آنها بر همه ساز و برگ استكبار قطعى است. همه ابزارهاى اقتدار قدرتهاى استكبارى در مقابل حضور مردم، در مقابل ايمان ملتها ناكارآمد است.
به چند روز گفتگو اكتفا نكنید
به نشستن دور يكديگر و چند روز گفتگو كردن اكتفا نكنيد و اين ديدار را مقدمهى يك حركت بزرگ و ماندگار قرار بدهيد. اين حركت بانوان مسلمان، اين آشنائى با يكديگر از سرتاسر دنياى اسلام را مغتنم بشمريد و اين را يك پايهاى قرار بدهيد براى يك حركت عظيم در ميان امت اسلامى كه انشاءاللَّه به پيروزىهاى بزرگترى منتهى خواهد شد.
شور شیرین؛ روایتی زیبا از تاریخ انقلاب اسلامی
این روزها و در این آشفته بازار سینمای ایران که پر است از آثار بی هویت و پوچ و سخیف، اگر توانستید از “پس کوچه های شمرون” عبور کنید و در “آزمایشگاه” گیر نیفتید و یا در “قفس طلایی” اسیر نشوید، می توانید به یک اثر ارزشمند در زمینه سینمای انقلاب و دفاع مقدس برسید با نام “شور شیرین". تازه باید خیلی خوش شانس باشید که 4-5 نفری مثل شما برای دیدن فیلم به سینما آمده باشند تا سر وقت اکران شود. والا به خاطر به حد نصاب نرسیدن تعداد تماشاگران، باید از خیر تماشای فیلم گذشت.
این چند سطر بالا تنها گوشه ای از واقعیت اوضاع نابسامان اکران فیلم های قابل توجه و ارزشی سینمای ماست. به طوریکه پس از اختصاص دادن یکی از بدترین زمان های اکران، یعنی درست زمان امتحانات مدارس و دانشگاه ها به بهترین فیلم جشنواره امسال یعنی “روزهای زندگی” این بار نوبت به فیلم دیگری در ژانر دفاع مقدس است تا دچار این بی تدبیری و سیاست های نادرست و سلیقه ای مدیریت سینمایی کشور شود و علاوه بر اختصاص دادن زمان نامناسب، با محدودیت اکران در سینماها نیز مواجه گردد. حال مقایسه تبلیغات تلویزیونی این فیلم با رپورتاژ تبلیغاتی سیما برای یک فیلم از سینمای سخیف به کنار …..
“شور شیرین” پنجمين فيلم بلند جواد اردکانی و دومین اثر سینمایی در کارنامه فیلمسازی وی بعد از “به کبودی یاس” می باشد که در مورد زندگی فرماندهان دفاع مقدس ساخته شده است. اردکانی پس از آنکه در فیلم قبلی خود زندگی یکی از فرماندهان مخلص و گمنام دفاع مقدس، یعنی “شهید عبدالحسین برونسی” را به تصویر کشید، این بار به سراغ گوشه هایی از زندگی فرمانده لشکر ویژه شهدا “شهید محمود کاوه” رفته است.
فيلمنامه «شور شيرين» در مدت يک سال تحقيقات گسترده جواد اردکاني به نگارش در آمده و توانسته به طور نسبتاًجامع، ويژگي هاي متفاوت کردستان در فاصله سال هاي 60-59 را که شهيد کاوه در آنجا حضور داشت به تصوير بکشد. کرمانشاه و مشهد مقدس از لوکيشن هاي اصلي اين اثر سينمايي در ژانر دفاع مقدس بودند.
تم اصلی و محوریت داستان فیلم در مورد برهه ای از اوایل تاریخ انقلاب اسلامی و حوادث اشغال کردستان و مخصوصا منطقه بوکان و سقز توسط ضد انقلاب و حزب منحله دموکرات و بازپس گیری آن توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرماندهی محمود کاوه می باشد. شاید بتوان “شور شیرین” را از اولین فیلم هایی دانست که به روایتگری این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است. حوادث تلخ و دردناکی که پیش از این در زمینه آثار داستانی ما کم و بیش به آن پرداخته شده است و کتاب “نورالدین پسر ایران” یکی از بهترین آثار در این زمینه است.
اگر بخواهیم از لحاظ شخصیت پردازی و فیلمنامه این فیلم را مورد بررسی قرار دهیم، به همان مشکل اصلی سینمای ایران یعنی «ضعف فیلمنامه نویسی» می رسیم. اصلی ترین و بارز ترین ضعف هم مربوط به شخصیت پردازی نقش اول داستان یعنی شخصیت ” محمود کاوه” است. کارگردان سعی نموده با استفاده از فردی که بیشترین تشابه را به شهید کاوه دارد، زمینه های همزاد پنداری بیشتر با این کاراکتر را برای مخاطب فراهم کند. غافل از اینکه به دلیل عدم پرداخت دقیق و جزئی فیلمنامه، به ابعاد شخصیت حقیقی کاوه (همچون خصوصیات فردی و اجتماعی این شهید در موقعیت های مختلف و روابط او با دیگر شخصیت ها و کاراکترهای موجود در داستان فیلم) امکان برقراری ارتباط با این کاراکتر برای مخاطب به خوبی فراهم نمی شود. جدا از اینکه در بعضی از سکانس ها، بازی های بعضا مصنوعی و همچنین دیالوگ های پرتکلف این بازیگر، به عدم ایجاد این رابطه کمک کرده است.
فقط در چند سکانس محدود و آن هم به طور ضعیف شاهد حضور اثرگذار شهید کاوه در فیلم هستیم. از جمله صحنه فوتبال بازی کردن تعدادی از پاسداران یا سکانس به اسارت گرفتن یکی از سرکرده های حزب دموکرات و همچنین سکانس پایانی فیلم که مربوط به معاوضه یکی از سرکرده های ضد انقلاب با تعدادی از مردم اسیر شده می باشد. در دیگر صحنه های فیلم، جای فرمانده ای جوان و با درایت و تیزهوش و قدرت فرماندهی او خالی می باشد. به طوری که شاید بتوان گفت فیلم روایتگر برهه ای از زندگی یک فرمانده عادی در زمان ابتدای انقلاب است و نه روایتگر زندگی شهید کاوه با ویژگی های خاص خودش.
یکی دیگر از نکات فیلم که به نظر نگارنده به فیلم آسیب وارد نموده است، استفاده کارگردان از یک بازیگر معروف و با سابقه به نام «رضا رویگری» در کنار بازیگری می باشد که برای اولین بار و آن هم در نقش حساس شهید کاوه جلوی دوربین می رود. آسیب اصلی این کار در این است که بیشتر داستان اصلی فیلم حول شخصیت رضا رویگری در فیلم می گذرد و توجه بیش از حد به این شخصیت در فیلمنامه، باعث مغفول ماندن از شخصیت اصلی فیلم و عدم پرداخت صحیح به شخصیت پردازی وی در فیلم شده است.
با تمام نقایص موجود، سکانس های خوب و زیبایی در فیلم وجود دارد که برای خلق آنها باید به کارگردان تبریک گفت. سکانس تلخ به آتش کشیده شدن مسجد روستا و کشته شدن ماموستای روستا توسط ضد انقلاب، همچنین صحنه های به اسارت گرفتن خانواده های مردم کُرد که حکایتگر گوشه های تلخ، ولی حقیقی از تاریخ انقلاب می باشد، سکانس های مربوط به حمله شبانه ضد انقلاب به پایگاه سپاه پاسداران در منطقه و عدم فرستادن نیروهای کمکی از طرف مقامات بالا برای پاسداران که به طور مشخص با دستور بنی صدر انجام می گرفت و صحنه های دردناک بریدن سر پاسداران و همچنین قتل دست جمعی فرمانده آنان توسط حزب دموکرات، از دیگر صحنه هایی است که با هنرمندی و با فیلمبرداری خوب و تدوین زیبا توسط کارگردان به نمایش در آمده است.
منبع http://www.598.ir
دعاي شب آخر ماه شعبان المعظم و شب اول ماه رمضان المبارك
شيخ از حارث بن مُغَيْرَه نَضْرى روايت كرده كه حضرت صادق (عليه السلام) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان اين دعا را مى خواند…
شيخ از حارث بن مُغَيْرَه نَضْرى روايت كرده كه:
حضرت صادق (عليه السلام) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان اين دعا را مى خواند:
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ
خدايا اين ماه مباركى كه قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى كه
وَ جُعِلَ هُدىً لِلنـّاسِ وَ بَيـّـناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفـُرقان قـَدْ حَضَرَ فـَسَـلـّمنا فيهِ
راهنماى مردم گرديده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا كردن ميان حق و باطل است فرا رسيده
پس ما را در اين ماهسالم بدار
وَ سَـلـّمْهُ لـَـنا وَ تـَسَـلـّمْهُ مِنّا فى يُسْرٍ مِنكَ وَ عافيَةٍ يا مَنْ اَخَذ الْقـَليلَ
و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگير اى كه بگيرد اندك را
وَ شَكَرَ الكـَـثيرَ إقـْبَـلْ مِنـّى الْيَسيرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ لى إلى
و بسيار قدردانى كند، اين طاعت اندك را از من بپذير خدايا از تو خواهم كه براى من بسوى هر
كـُلّ خـَيرٍ سَبيلاً وَ مِنْ كُلّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً يا أرْحَمَ الرّاحمينَ يا مَنْ
كار خيرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترين مهربانان اى كه
عـَفا عـَنـّى وَ عَمّا خـَـلوْتُ بهِ مِنَ السَّيّئاتِ يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذنى
گذشتى از من و از آن كارهاى زشتى كه در پنهانى كردم اى كه مرا به سبب دست زدن
بارْتِكابِ الْمَعاصى عَفوَكَ عَفوَكَ عَفوَكَ ياكَريمُ اِلهى
به گناهان نگيرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدايا
وَعَظـْتـَنى فـَلَمْ أتـّعِظ وَ زَجَرْتـَنى عَنْ مَحارِمِكَ فلَمْ أنـزَجـِرْ فـَما عُذرى
مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از كارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنايستادم پس چه عذرى
فـَاعْـفُ عَنـّى يا كَريمُ عَفوَكَ عَفوَكَ اَللّهُمَّ اِنّى أسْئـَلـُكَ الرّاحَة عِنـدَ
به درگاهت دارم اى كريم از من گذشت كن كه عفوت و گذشتت را خواهانم خدايا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام
الْمَوْتِ وَالْعَـفوَ عِندَ الحِسابِ عَظـُمَ الذنبُ مِنْ عَبدِكَ فـَلْيَحْسُن
مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس بايد گذشت
التـّجاوُزُ مِنْ عِندِكَ يااَهْلَ التَّقْوى وَ يا اَهلَ المَغفِرَةِ عَفوَكَ عَفوَكَ
از جانب تو نيز نيكو باشد اى شايسته پرهيزگارى و اى شايسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم
اَللّهُمَّ اِنـّى عَبْدُكَ بْنُ عَبْدِكَ بْنُ اَمَتِكَ ضَعيفٌ فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ
خدايا من بنده و فرزند بنده و فرزند كنيز تواءم ناتوان و نيازمند مهر تو هستم
وَ اَنتَ مُنزِلُ الْغِنى والْبَرَكَةِ عَلَى العبادِ قاهِرٌ مُقتَدِرٌ اَحْصَيْتَ
و تويى كه دارايى و بركت بر بندگانت فرو فرستى و تو چيره و توانايى كارهاى بندگانت را
اَعمالَهُمْ وَ قسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَ جَعَلتَهُمْ مُختـَلِفَة اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَلْوانُهُمْ
شماره دارى و روزيشان را قسمت كرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت كردى
خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَ لا يَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَكَ وَ لا يَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَكَ
آفرينشى پس از آفرينش ديگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند
وَكُلُّنا فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَكَ وَاجْعَلْنى مِنْ
و همه ما نيازمند رحمتت هستيم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در كردار
صالِحى خَلْقِكَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى
و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شايستگان خلق خويش قرارم ده خدايا زنده ام بدار
خَيْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَيْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِياَّئِكَ وَ مُعاداةِ اَعْداَّئِكَ
به بهترين وضع زندگى و بميرانم به بهترين مردن (يعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت
وَ الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْليمِ لَكَ
و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسليم بودن در برابرت
وَالتَّصْديقِ بِكِتابِكَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِكَ اَللّهُمَّ ما كانَ فى قَلْبى
و تصديق كردن كتاب تو (قرآن ) و پيروى از روش پيغمبرت خدايا آنچه در دل دارم
مِنْ شَكٍّ اَوْ رَيْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ
از شك و ترديد يا انكار يا نااميدى يا خوشى يا گردن فرازى يا اسراف در خوشگذرانى يا
خُيَلاَّءَ اَوْ رِياَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ كُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ
خودبينى يا خودنمايى يا شهرت جويى يا ايجاد دو دستگى يا دورويى يا كفر يا فسق يا
عِصْيانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُكَ يا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى
گناه يا بزرگ طلبى يا چيزهاى ديگرى كه تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم كه آنرا تبديل كنى
مَكانَهُ ايماناً بِوَعْدِكَ وَ وَفآءً بِعَهْدِكَ وَ رِضاً بِقَضاَّئِكَ وَ زُهْداً فِى
به ايمان به وعده ات و وفادارى به پيمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسايى در
الدُّنْيا وَ رَغْبَةً فيما عِنْدَكَ وَ اَثَرَةً وَ طُمَاْنينَةً وَ تَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُكَ
دنيا و اشتياق بدانچه نزد تو است و فضيلتى و آرامشى و توبه خالص ، اين را از تو خواهم
ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِكَ تُعْصى وَ مِنْ كَرَمِكَ
اى پروردگار جهانيان خدايا تو را بخاطر بردباريت نافرمانى كنند و به طمع جود و كرمت
وَ جُودِكَ تُطاعُ فَكَانَّكَ لَمْ تُعْصَ وَ اَنَا وَ مَنْ لَمْ يَعْصِكَ سُكّانُ اَرْضِكَ
اطاعت كنند پس گويا نافرمانيت نكرده اند و من با كسانى كه نافرمانيت نكردند همه ساكنان زمين توئيم
فَكُنْ عَلَيْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَ بِالْخَيْرِ عَوّاداً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ صَلَّى
تو بر ما به فضل خويش بخشنده باش و به نيكويى بازگردنده اى مهربانترين مهربانان و درود
اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَ لا تُعَدُّ وَ لا يَقْدِرُ
خدا بر محمد و آل او درودى هميشگى كه به شماره و عدد درنيايد و اندازه اش
قَدْرَها غَيْرُكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
نتواند جز تو اى مهربانترين مهربانان
اعلان رسمي ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام
مَعاشِرَ النَاس،فضلوهُ فقد فضَّلهُ الله، وَ اقبَلوهُ فقد نَصبَهُ الله.
مَعاشرالناس،اِنَّه اِمام مِنَ الله، و لَن يَتوبَ الله علي اَحَدٍ اَنكَرَ ولايته و لن يَغفِرَ له، حتما علي الله اَن يفعل ذلك بمَن خالَفَ امرَه و اَن يُعَذِّبَه عذابا نُكرَا اَبَدا الابادِ و دَهرَ الدُهور. فاحذرُوا ان نُخالِفوه. فتَصلوا نارَا وَقودُها الناسُ و الحجارَهُ اَعِدَّت لِلكافِرينَ.
هان مردمان! او را برتر دانيد، كه خداوند او را برگزيده؛و پيشوايي او را بپذيريد، كه خداوند او را برپا كرده است.
هان مردمان! او از سوي خداامام استو هرگز خداوند توبه منكر او را نپذيرد و او را نيامرزد. اين است روش قطعي خداوند درباره ناسازگار علي و هر آينه او را به عذاب دردناك پايدار كيفر كند. از مخالفت او بهراسيد و گرنه در آتشي در خواهيد شد كه آتش گيره آن مدمانند؛ و سنگ، كه براي حق ستيزان آماده شده است.
روزهداری در شعبان
امام صادق (علیه السلام):
صِیامُ شَعْبانَ ذُخْرٌ لِلْعَبْدِ یَومَ القِیامَةِ، وَما مِن عَبدٍ یُکثِرُ الصِّیامَ في شَعْبانَ إلّا أصْلَحَ اللهُ أمرَ مَعیشَتِهِ وکَفاهُ شَرَّ عَدُوِّهِ.
روزۀ ماه شعبان ذخیرۀ روز قیامت است، و هیچ بندهای در شعبان زیاد روزه نگیرد، جز آنکه خداوند امر زندگانی او را سامان بخشد و او را از شرّ دشمن در امان دارد.
Fasting in the month of Sha’bān is the servant’s provision, and so he who fasts during Sha’ban much, Allah would make his earning better and prevent him from the enemy’s mischief.
بحار الأنوار، ج 97، ح 68
نوحه سرایی درموردبحرین
ماتم فزون شد بحر خون شد ساحل بحرین باران غم باریده بر آب و گل بحرین
دریافت فایل صوتی mp3 حجم:۲،۹۹۸مگابایت
سلامتی آقا امام زمان(عج) و امام خامنه ای صلوات