سفر عشق
19 اردیبهشت 1391 توسط بدری
سفر عشق
با دل تنگ به سوي تو سفر بايد كرد
از سير خويش به بتخانه گذر بايد كرد
پير ما گفت ز ميخانه شفا بايد جست از شفا جستن هر خانه حذر بايد كرد
آنكه از جلوه رخسار چو ماهت پيش است بي گمان معجزه شَقِّ قمر بايد كرد
گر در ميكده را پير به عشاق گشود پس از آن آرزوي فتح و ظفر بايد كرد
گر دل از نشئه مي دعوي سرداري داشت به خود آييد كه احساس خطر بايد كرد
مژده اي دوست كه رندي سر خُم را بگشود باده نوشان لب از اين مائده تر بايد كرد
در ره جستن آتشكده سر بايد باخت به جفاكاري او سينه سپر بايد كرد
سر خُم باد سلامت كه به ديدار رخش مست ساغر زده را نيز خبر بايد كرد
طره گيسوي دلدار به هر كوي و دري است
پس به هر كوي و در از شوق سفر بايد كرد
ديوان امام خميني رحمة الله عليه