مولای من
23 خرداد 1393 توسط بدری
مولای من!
میلادت مبارک…این روزها عاشقانت شهر را چراغانی میکنند
و میلادت را جشن میگیرند
اما پشت لبخندهایشان بغضی به سنگینی هزار سال نهفته
که کاش بیایی و برایت جشن ظهور بگیرند…
آقای من…در و دیوار شهر من با هیچ چراغی روشن نمیشود
خودت بیا و پاک کن سیاهی ها رو
ظلمت اینجا…نوری میخواهد به وسعت تو
اینبار هم با اشک دیده و آه دل
برای فرجت دعا میکنیم و تو آمین بگو…
“اللهم عجل لولیک الفرج”