مژده يار
28 اردیبهشت 1391 توسط بدری
باد بهار مژده ديدار يار داد
شايد كه جان به مقدم باد بهار داد
بلبل به شاخ سرو در آواز دل فريب بر دل نويد سرو قد گلعذار داد
ساقي به جام باده در آن عشوه و دلال آرامشي به جام من بي قرار داد
در بوستان عشق نشايد غمين نسشت بايد كه جان به دست بتي مي گسار داد
شيرين زبان من گل بي خار بوستان جامي ز غم به خسرو ،فرهاد وار داد
تا روي دوست ديد دل جان گداز من
يك جان نداد در ره او صد هزار داد
ديوان امام